محمدمهدی مطهرنیا تحمل و مدارا تعریفگونهای از هنر صبوری مردم در عرصه فعالیتهایشان در سطوح فردی و اجتماعی است و این صبوری را بیتردید باید مفهومی کلیدی در مسیر رستگاری و رسیدن به موفقیت انسان تلقی کرد که میتواند زمینهساز و مولود فضایی باشد که در آن، در چرخه تساهل، زمینهساز بروز و بسط یافتن رفتار درست و کنشهای صحیح در جهت رسیدن به اهداف درست باشد. از سویی دیگر همین صبوری انسانها در برابر هم میتواند موجب کشف استعدادها و خلاقیتها شود و رواداری نسبت به سایر موجودات زنده شکلی آرمانی از بشر امروز میتواند باشد و به همین دلیل است که میتوان آن را امری مهم برای زندگی فردی و اجتماعی و حتی فرااجتماعی یا ملی دانست. بههر روی، همانطور که گفته شد رواداری یک مفهوم فردی نیست بلکه در حوزه اجتماعی، در بین ملیتهای گوناگون نیز نقش پررنگی دارد. در حقیقت رواداری، نخست کمپذیری را به ما یاد میدهد و اگر کسی نتواند طرف مقابل خود را در وضعیت فردی و جمعی و ملی به همان اندازه که به خود اهمیت میدهد، بپذیرد و برایش اهمیت و احترام متقابل قائل نباشد در نتیجه رواداری نیز شعاری بیش نخواهد بود، چرا که اساساً رواداری نیازمند همپذیری دیگران و احترام متقابل است و آنگاه که این درک همگانی بهعنوان موضوعی پررنگ تعریف شود، میتوان امیدوار بود که این رواداری صورت پذیرفته و جاری شده است. پس از این اتفاق است که همفکریهای ما ناشی از پذیرش متقابل و احترام متقابل صورت میپذیرد و همنشینی و بعد همفکری به وجود میآید. در این مراحل باید صبوری کرد تا بتوانیم بعد از همگامی به همدلی برسیم. محافظهکاری در واقع منوط به منافع شخص در جهت حفظ و صیانت از بافت موقعیتی است که فرد در آن حضور دارد ولی در رواداری بیشتر از آنچه فرد متوجه خود باشد متوجه دیگری است و تلاش میکند با ایجاد یک وضعیت صبورانه در یک بافت روادارانه نسبت به دیگران وارد عمل شود. مرجع رواداری به دیگران متمایل است و مرجع محافظهکاری به فرد تمایل دارد. بهعنوان مثال «نلسون ماندلا» چهره درخشان قرن بیستم در رواداری و خرد دیگر در قدرتمندی صندلی قدرت را ترک گفت و در عین حال نسبت به مخالفان و حتی دشمنان خود رواداری را به نهایت رساند؛ آنقدر که در حد و اندازه او کمتر کسی را میتوان معروف به رواداری نام برد. یک نکته دیگر را هم باید مورد توجه قرار دهیم؛ رواداری با مدرنیته ارتباط پیدا میکند. آنچه بهنظر میرسد آن است که در ایران رواداری نسبت به غرب یک امر پررنگتر است. رواداری مردم و هیأت حاکمه نسبت به مدرنیته و دستاوردهای امروزه متفاوت است بهگونهای که هیأت حاکمه در حال استفاده از فناوریهای بهدست آمده از مدرنیته هستند و نسبت به آنچه فضای غربی و گفتمانی ناشی از آن محسوب میشود نه تنها مقاومت، بلکه مقابله دارند. در این میان مردم بیشتر بهدنبال ایجاد فضایی هستند که در ارتباط با غرب زمینههای پذیرش خود را افزایش و حین نقد آنچه در غرب رخ میدهد از تولیدات غربی بویژه در حوزه فناوری در وضعیت زندگی خود بهره ببرند. به هر ترتیب رواداری یک رفتار است و در حوزه رفتار بهعنوان یک سبک اخلاقی میتواند زمینه ساز ایجاد فضای مناسب و نهادینه شدن آن رفتار و سپس تبدیل آن به یک کنش در عرصه اجتماع تبدیل شود. اگر بخواهیم زمینههای این معنا را در جامعه ایجاد کنیم بیتردید باید در نظام تعلیم و تربیت در حوزه فعالیتهای رسانهای در ساحتهای گوناگون آموزش عالی و در مدرنسازی و الگوپروری در جهت ایجاد فضای مناسب جامعه ملی برنامهریزیهای دقیق عملیاتی ایجاد شود وگرنه رواداری یک امر دستوری و بخشنامهای است که نمیتواند ریشه عمیقی در جامعه داشته باشد و اگرچه حمایت قوانین و مقررات موجود از امر رواداری در جامعه به گونهای که این رفتار را در پرتو این معنا نهادینه کرد میتوان گفت که بههر ترتیب بهتر و شایستهتر در جامعه حاصل خواهد شد. آنچه در جامعه دیده میشود مملو از سیگنالهای عدم رواداری و انباشت هیجانات و خشونتهای ناشی از وضع نامناسب اجتماعی است و به تبع باید گفت رواداری به نسبت گذشته در جامعه کنونی ما کمرنگ و کمتر شده است. *رواداری نوعی طرز تلقی همراه با تحملِ طرفِ مقابل در جامعه است که موجب همزیستی صلحآمیز و خشونتگریزی میشود.
نظرات
رواداری؛ پیششرط صلح اجتماعی یونسکو ۱۶ نوامبر را "روز جهانی رواداری" اعلام کرده است. این روز باید افکار عمومی جهان را نسبت به رواداری و خطرات ناشی از نارواداری حساس کند. در زمانهای که فرهنگها و دینهای گوناگون جهان، بیش از پیش در کنار هم قرار میگیرند، رواداری یکی از بنیادیترین عنصرهای همزیستی مسالمتآمیز میان انسانهاست. رواداری که امروزه آن را فضیلت و ارزشی راهنما میدانند، در وهلهی نخست به معنی دستیابی به تفاهم در پذیرفتن تفاوتهاست. از آنجا که جامعهی انسانی پدیدهای متکثر است، همواره آبستن درگیری و منازعه است. در چنین منازعهای آدمی مسئول رفتار خویشتن و پیامدهای آن است. بنابراین بویژه در شرایط بحرانی و فشار، تصمیم برای رفتاری متناسب، از اهمیت زیادی برخوردار است. رواداری معیاری برای چنین رفتاری به دست میدهد و به آدمیان میآموزد که چگونه میتوان با درایت و بصیرت ناشی از پذیرفتن اصل برابرحقوقی آدمیان، منازعهای را تاب آورد یا آن را به گونهای مسالمتآمیز حل کرد. یک منازعه همواره ناشی از نفی متقابل است که در آن مخالفت با تصورات ارزشی و هنجارهای طرف مقابل نهفته است. در چنین وضعیتی، رواداری چشماندازی به هر طرف منازعه ارائه میدهد تا بدون دست برداشتن از دیدگاهها و باورهای خود، در مقابل دیدگاهها و باورهای طرف مقابل شکیبایی و نرمش نشان دهد و مآلا امکان بر حق بودن آنها را در نظر آورد. چنین رفتاری ممکن میسازد تا نظرات گوناگون در کنار هم همزیستی مسالمتآمیز داشته باشند و امکان تحقق اهداف گوناگون در کنار هم بوجود آید. تنها با رواداری است که همزیستی صلحآمیز میان آدمیان ممکن میشود و افراد میتوانند در سایهی آن فردیت خود را نیز حفظ کنند. دربارهی مفهوم رواداری واژهی «رواداری» در زبان فارسی، برگردان مفهوم "تولرانس" در زبانهای اروپایی است که خود برگرفته از فعل لاتینی tolerare به معنی شکیبا یا بردبار بودن است. منظور از آن بدوا تاب آوردن و تحمل کردن وضعیتهایی بوده که نمیتوانیم بر آنها تاثیر بگذاریم و آنها را تغییر دهیم. اما معنی رواداری در عصر روشنگری در اروپای سدهی هجدهم متحول شد و به آن چیزی گفته میشود که امروز هم از این مفهوم مستفاد میشود. امروزه رواداری یعنی تابآوری و تحمل نظرات، اعتقادات، شیوههای رفتاری و علایق دیگران. این رویکرد موضوعاتی از حوزههای دین، فرهنگ و جهانبینی را دربرمیگیرد. رواداری یعنی رفتار بردبارانه، محترمانه و دوستانه با هر کس و بهویژه با کسانی که با ما متفاوتاند یا افکار دیگری دارند. یک نمونهی روشن برای رواداری، رفتار آدم بیدینی است که در برابر دینداران و امور و مناسک آنها انعطاف نشان میدهد. ممکن است امور اعتقادی یک دیندار برای یک انسان بیدین عجیب و غیرقابل فهم باشد، اما او به عوض تمسخر آنها یا بیاحترامی به فرد مؤمن، تفاوتهای او با خود را به رسمیت میشناسد و آنها را تحمل میکند. نمونههای دیگری برای رواداری، شکیبایی و بردباری در قبال فرهنگهای دیگر و تفاوتهای ناشی از آن، گرایشهای سیاسی و مسلکی، و آداب و رسوم و عادات بیگانه است. رواداری در جایی آشکارا جلوه میکند که ما هر انسانی را همانگونه بپذیریم که واقعا هست؛ با همهی ویژگیهایش و مستقل از آن که با ویژگیهای ما همخوانی دارند یا نه. اما رواداری به معنای تسلیم یا اغماض نیست، بلکه پیش از هر چیز رویکردی فعالانه در بهرسمیت شناختن حقوق جهانشمول بشر و آزادیهای اساسی دیگران است. رواداری هرگز نمیتواند در خدمت توجیه هرگونه تحدید و تهدید ارزشهای بنیادین قرار گیرد. هم آحاد انسانی، هم گروههای اجتماعی و هم دولتها میبایست روادار باشند. بر این پایه میتوان گفت که رواداری عنصر استوارسازی حقوق بشر، تکثرگرایی، دموکراسی و حکومت قانون است. این اصل هرگونه جزمگرایی و مطلقگرایی را پس میزند و همهی هنجارهایی را که در اسناد بینالمللی حقوق بشر تصریح شدهاند مورد تاکید قرار میدهد. اما رفتار مبتنی بر رواداری امری بدیهی نیست. در بسیاری از جوامع نارواداری حاکم است و بدبینی و بیاحترامی مستمر نسبت به دگراندیشان و اقلیتهای مذهبی و قومی و جنسیتی بیداد میکند. رواداری درست قطب مخالف چنین رفتارهایی است و به ما میآموزد که باورها و اعتقادات و نظرات دیگران را تاب آوریم و با آنها مدارا کنیم. رویکرد روادارانه نهایتا صلح اجتماعی را تضمین میکند. مرزهای رواداری قطب مخالف رواداری، "نارواداری" است، یعنی زمانی که ما هیچ نظری جز نظر خود را به رسمیت نشناسیم، با هر کس که اندیشههای متفاوتی داشته باشد مرزبندی کنیم و تصورات ارزشی او را که برای ما بیگانه است نادرست و انحرافی بدانیم. نارواداری میتواند در حالتهای گوناگون با اشکال مختلفی از تحقیر و خوارشماری نظرات مخالف، تا کاربست جبر و خشونت در اشکال ظریف و پیچیده یا کاملا عریان آن همراه گردد. افراد ناروادار تاب تحمل دگراندیشان و دگرباشان را ندارند و نمیپذیرند که افکار و شخصیت و خصوصیات آدمیان متکثر و متفاوت است و همهی انسانها یکسان نمیاندیشند و یکسان رفتار و زندگی نمیکنند. تبعیضورزی قومی و مذهبی و جنسیتی، نژادپرستی و سرکوب دگراندیشان، اشکال گوناگون نارواداری هستند که حتی ممکن است در بدترین حالت به جنگ بینجامند. تاکید بر اهمیت رواداری ضروری است. اما یک چنین ارزش والایی نیز مرزهای خود را دارد. هر کس باید تلاش کند روادار باشد، اما وضعیتهایی وجود دارد که در آن نباید در قبال برخی رفتارها و نظرات رواداری نشان داد. مرز رواداری در جایی است که یک نفر با رفتار یا گفتار خود آزادی فردی دیگران را محدود یا حقوق و منزلت انسانی آنان را پایمال میکند. بر این پایه میتوان گفت که رواداری در جایی پایان مییابد که رفتارهای سوء و تبهکارانه یا سخنان و عقاید انسانستیزانه آغاز میشوند. چنین رفتارها و گفتارهایی را نباید تحمل کرد، بلکه باید در برابر آنها ایستاد و از حقوق انسانی خود و دیگران دفاع کرد. آموزش رواداری جوامع باز و روادار در نظامهای آموزشی و تربیتی خود، انسانها را با روح مدارا، رفتار احترامآمیز نسبت به دیگران و عدم تبعیض پرورش میدهند و چارچوبهای ضروری سیاسی و اجتماعی را به این منظور مقرر میکنند. بدینسان اعضای جامعه، رفتار مسالمتآمیز و خشونتپرهیز به هنگام منازعات را میآموزند. رسانههای گروهی نیز میتوانند از طریق گشودن فضا برای گفتوگوی آزاد، ترویج ارزشهای روادارانه و اشاره به خطرهایی که گسترش گروههای ناروادار و ایدئولوژیها ایجاد میکنند، در این زمینه نقشی سازنده بازی کنند. بنابراین تربیت و آموزش در تقویت رواداری نقشی انکارناپذیر دارند. هر قدر در جامعهای رواداری، تحملپذیری و رفتار مداراجویانه نسبت به دیگران در میان شهروندان نیرومندتر باشد، به همان نسبت میتوان در آنجا توان ناشی از منازعات اجتماعی را آسانتر در جادهای سازنده هدایت کرد و نظام متکثر و دموکراتیک را استوارتر ساخت. بر این پایهمیتوان گفت که رواداری یکی از ستونها برای ثبات دموکراسی است. در یک جامعهی روادار، ترس، دشمنی، خشونت، جزمگرایی، نفرت و تعصب بسیار کمتری وجود دارد تا در یک جامعهی بسته و تکصدایی. رواداری تکامل آزاد شخصیتی فرد را تضمین و ذوق و استعداد سازندگی او را تقویت میکند و به این اعتبار یکی از سنگپایههای اصلی و اجتنابناپذیر نظام دموکراتیک است. رواداری برای مسائل کانونی دموکراسی مانند تضمین آزادی، تکثرگرایی، قانونمداری و پاسداری از حقوق اقلیتها، اهمیتی بنیادین دارد. حکومت و رواداری نقش حکومت و ساختار دموکراتیک آن برای تثبیت و تقویت رواداری از اهمیت درجه اول برخوردار است. در حوزهی فرهنگی مغربزمین، در یک روند تاریخی دشوار، پیکار برای رواداری و مدارا نسبت به دگراندیشان و اقلیتهای مذهبی، در فرجام خود به آزادی مذهب، وجدان و باورهای ایمانی منجر گردید. در همین روند دشوار ثابت شد که حکومت تنها هنگامی میتواند نقش واقعی خود را در ادارهی جامعه ایفا کند که خود از منظر دینی و جهاننگری بیطرف باشد. گفتیم که جامعهی مدرن، جامعهای متکثر است. شاخص چنین جامعهای، گوناگونی رویکردهای عقیدتی و دینی آحاد آن و تضمین آزادی این رویکردهاست. تضمین آزادی این رویکردها وظیفهی حکومت است و این امر تنها زمانی میسر میشود که خود حکومت از منظر دینی و ایدئولوژیک بیطرف باشد. جدايی دين و ايدئولوژی از حکومت، يکی از بنیادیترین ویژگیهای جوامع مدرن است. این جدایی در وهلهی نخست یعنی عدم مداخلهی حکومت در امور دینی و وجدانی مردم و همزمان تضمین آزادی دین و اعتقادات شخصی. اما تضمین آزادی دین و اعتقادات شخصی، همزمان یعنی تضمین آزادی از هرگونه قیمومت دینی، یعنی اینکه انسانها همچنین حق داشته باشند خود را از سرپرستی هرگونه دین و مرجع دینی آزاد و معاف بدانند و به هیچ دین و مذهبی اعتقاد نداشته باشند. بايد يادآور شد که امر تحقق جدايی دين از حکومت، در روند تاريخی طولانی و دشواری حاصل شده است. قرنها طول کشيد تا جوامع اروپايی به اين واقعيت پیبردند که رواداری و شکيبايی نسبت به دگرانديشان، به تنهايی برای آزادی کامل عقیدتی و مذهبی کافی نيست و برای اين منظور بايد یک نظام حقوقی ايجاد کرد که در ساختار آن، امور کشورداری از امور دينی جدا باشند. البته در تاريخ میتوان نمونهی حکومتهايی را نيز يافت که نسبت به اديان و مذاهب گوناگون رواداری نشان دادهاند. ولی امروزه بر پایهی منشور جهانی حقوق بشر، ديگر نمیتوان آزادی عقیده و مذهب را به رواداری و بردباری مذهبی فروکاست. مدارا با يک اقليت عقیدتی یا مذهبی، حتی در بهترين شکل خود، حاکی از نوعی نابرابری است. يک حکومت دينی در بهترین حالت شاید فقط بتواند آن دسته از شهروندان خود را که دگراندیش یا دارای تعلق مسلکی يا مذهبی ديگری هستند تحمل کند، ولی هرگز نمیتواند مشکل برابری کامل ميان اعتقادات گوناگون را حل کند. از اين رو، حکومتی که بخواهد حقوق بشر و آزادی کامل دین و عقیده را رعايت و تضمين کند، لزوما فقط میتواند حکومتی باشد که خود از منظر دينی و جهانبينی کاملا بیطرف است. دموکراسی تنها نوع سازماندهی حکومت است که در آن رواداری در برابر اعتقادات گوناگون در چارچوب یک نظم حقوقی به هستهی جداییناپذیر ساختار حکومتی تبدیل میگردد. به دیگر سخن، در نظام دموکراتیک، فضیلت رواداری به وظیفهای حقوقی فرامیروید. حکومت دموکراتیک شامل دو عنصر بنیادین در رواداری سیاسی است: نخست این که هیچکس نمیتواند در یک نظام دموکراتیک در مسائل هنجاری ادعای "حقیقت مطلق" داشته باشد؛ و دوم اینکه حقوق اقلیت در روند ایجاد ارادهی سیاسی تضمین شده است و اکثریت باید به آن احترام بگذارد. در نظامهای دموکراتیک و قانونمدار، مرزهای رواداری توسط نظام حقوقی تعیین میشود و حکومت دموکراتیک کارکردی دوگانه دارد: نخست این که موظف است به حقوق اساسی شهروندان خود و بویژه اقلیتها احترام بگذارد و دوم این که فعالانه از این حقوق و آزادیها محافظت کند. به دیگر سخن، این تضمینهای حقوقی، فضیلت رواداری را به سطح وظیفهی حقوقی حکومت و شهروندان برمیکشد. اما این امر فقط یک روی سکه است. روی دیگر سکه رفتار شهروندان در یک دموکراسی است که باید مطابق قانون باشد. کسانی که قانونشکنی میکنند، نباید از حکومت دموکراتیک انتظار رواداری داشته باشند. فردی که میخواهد از حقوق و محافظت حکومت برخوردار باشد، باید به قوانین احترام بگذارد. اگر حکومت دموکراتیک با قانونشکنی مقابله نکند، در عمل از خود سلب صلاحیت و سلب حقانیت کرده است.
مرزهای رواداری کجاست؟ جلیل روشندل مقدمه و تعریف - علیرغم قدمت اندیشه رواداری، به لحاظ تاریخی این اصطلاح به عنوان یک دکترین در اندیشه و عمل سیاسی و درمتن جنگهای مذهبی قرن شانزدهم اروپا پدیدار شد. رواداری به تعبیری حاصل اصلاح پروتستانیسم است. در آن زمان منازعه بین اعتقادات و باورهای متضاد و متعارض راهی برای سازش و مذاکره پیدا نمیکرد و هیچ یک از طرفهای منازعه نیز نمیتوانستند به عنوان نماینده جریان مذهب صالح خود را بر دیگران تحمیل کنند و در چنین کارزاری بود که «رواداری» آرام و محتاطانه برای جلوگیری از کُشت و کُشتار متقابل مذهبیون و به قصد عرضه یک راه حل مطرح شد و البته به تدریج راه خود را باز کرد. رواداری نوعی طرز تلقی همراه با تحملِ طرفِ مقابل در جامعه است که موجب همزیستی صلحآمیز و خشونتگریزی میشود. شخص «روادار» در اعتقادات، نحوه رفتار و کردار و یا شیوه عمل و زندگی دیگران دخالت نمیکند حتی اگر آن اعتقاد و رفتاربرایش سئوالبرانگیز باشد. رواداری نوعی طرز تلقی همراه با تحملِ طرفِ مقابل در جامعه است که موجب همزیستی صلحآمیز و خشونتگریزی میشود. شخص «روادار» در اعتقادات، نحوه رفتار و کردار و یا شیوه عمل و زندگی دیگران دخالت نمیکند حتی اگر آن اعتقاد و رفتاربرایش سئوالبرانگیز باشد. جلیل روشندل در حقیقت اگر دنیا در هماهنگی کامل بود و در افق دید ما هیچ چیز سئوالبرانگیزی وجود نداشت، نیازی هم به رواداری نبود. رواداری زاییده تفاوتها است و علاوه بر آن حسب تعریف فرد «روادار» باید این توان را داشته باشد که با شرایطی که به نظرش سئوالبرانگیزند رویارویی و مقابله کند، اما با اراده خود از آن توان استفاده نکرده و به اصطلاح «رواداری» و تحمل به خرج بدهد. بنابراین اگر فرد ضعیفی که توان جسمی رویارویی و یا تفکر مخاصمه در مقابل آنچه را که از آن خوشش نمیآید، ندارد و یا فقط ناآگاهانه سکوت و تحمل کند، در عمل رواداری نکرده بلکه یا مرعوب شده و یا از نادانی سکوت برگزیده است که در این صورت اصلاً ربطی به مقوله رواداری ندارد. اما اگر عدم مداخله و خشونتپرهیزی و رواداری آگاهانه و درعینِ داشتنِ توانِ مقابله باشد، همانگونه که رامین جهانبگلو میگوید یک «فضیلت» است. این بحث قصد به چالش کشیدن نظریه جهانبگلو درمورد «فضیلت رواداری» ندارد. هدف این بحث روشن کردن سایر ابعاد رواداری است که در آن مقاله مورد بحث قرار نگرفته است. حمایت از رواداری - در آغاز کار رواداری از جهات مختلف مورد حمایت قرار گرفت، از جمله: - از جهت سیاسی و به عنوان شیوهای که صلح را بر منازعه ترجیح میداد؛ - از بُعد معرفتشناسی با ملاحظاتی از قبیل اینکه چون دستیابی به حقیقت مذهبی برای انسان میسر نیست بنابراین تحمیل عقاید بیاساس است و باید رواداری کرد. - و سرانجام از جنبه اخلاقی که کاربرد ارعاب را در مسایل مربوط به اعتقادات مذهبی منع میکند. در نتیجه رواداری به عنوان شکلی از همزیستی در فضای اجتماعی پیدا شد و رشد کرد و کمکم به فضای سیاسی نیز نفوذ نمود. یک فرد میتواند به دلایل گوناگون و شرایط مختلف رواداری پیشه کند: اول، از روی احتیاط، عملکردگرایی، و آیندهنگری - به منظور اجتناب از اخلال اجتماعی و رعایت آرامش دیگران. دوم، از بُعد اخلاق؛ اینکه فرد توانا برای دیگران احترام قایل است و در امورشان هرقدر هم که سئوالبرانگیز باشد و علیرغم داشتن توان مداخله، دخالت نمیکند سوم، از باب صلح و آرامش سیاسی و اجتماعی؛ که معمولا به قصد به حداکثررسانی آزادی و احترام برابر و متقابل برای همه انجام میشود. مشکلات رواداری- اما این تعاریف و موقعیتیابیها صرفاً کلی هستند و ملاحظاتی را مطرح میکنند که متفکران سیاسی را در مورد امکان رواداری و حد و حدود و نوع رواداری به پرسش وا میدارند. در حقیقت پیگیری این پرسشها است که فضیلت رواداری را درگیر مشکلات عدیدهای میکند. شکی نیست که رواداری موجب توسعه جامعه باز و آزاد است و لیبرالدموکراسیها به آن نیاز دارند. در عین حال نشانههای منفی نیز در همین فضیلت وجود دارد. تفاوتها و تعارضات موجود در جوامع کثرتگرای دموکراتیک کم نیست و چنین جوامعی شدیداً شاخه به شاخه و تجزیه شده و یا تخصصی شده است. در آنها مردمانی زندگی میکنند که آرمانهای لیبرال را دوست دارند و از قوانین پدرسالارانه و مداخلهگر گریزانند. چنین جوامعی به رواداری بیشتری نیازدارند چراکه رواداری موجب میشود تمامی جامعه، علیرغم تفاوتهای عمیق در جهانبینی، بتواند از آزادیها و برابریها بهرهمند شود. همانطور که در آغاز اشاره شد رواداری به مفهوم عدم مداخله در اعتقادات، نحوه رفتار و کردارو یا شیوه عمل و زندگی دیگران است حتی وقتی که به نظر سئوالبرانگیز باشد. روشن نیست که چرا فرد باید با آنچه که خود ذاتاً موافق نیست و آنرا سئوالبرانگیز میبیند، رواداری کند؟ آیا این رواداری ناشی از اعتقاد بر بیعیب بودن آن رفتار است؟ اگر هست پس چرا میگوییم سئوالبرانگیز است؟ آیا در این طرز رفتار و تلقی مقداری هم عوامفریبی وجود دارد؟ مشکل دیگر رواداری وقتی ظاهر میشود که یک فرد یا گروه هدف رواداری باشند. مردم معمولا فقط خواهان این نیستند که کسی یا کسانی یا جامعه، نسبت به آنان «روادار» باشد. مردم فعل و اندیشه خود را درست میدانند و به دنبال تبلیغ و اشاعه آن هستند و در حقیقت «هوادار» میطلبند که فکر و اندیشه یا عملشان را تایید کند نه «روادار» که آن را تحمل کند. با این استدلال اگر رواداری برای فرد روادار فضیلت است برای هدف رواداری و طرف مقابل ارزش چندانی ندارد چون شخص روادار نسبت به حقانیت طرف مقابل اعتقادی ندارد و صرفا دارد آن را تحمل میکند. تفاوتها و تعارضات موجود در جوامع کثرتگرای دموکراتیک کم نیست و چنین جوامعی شدیداً شاخه به شاخه و تجزیه شده و یا تخصصی شده است. در آنها مردمانی زندگی میکنند که آرمانهای لیبرال را دوست دارند و از قوانین پدرسالارانه و مداخلهگر گریزانند. چنین جوامعی به رواداری بیشتری نیازدارند چراکه رواداری موجب میشود تمامی جامعه، علیرغم تفاوتهای عمیق در جهانبینی، بتواند از آزادیها و برابریها بهرهمند شود و در عین حال از خشونت گریخته و در صلح و آرامش زندگی کند. به عبارت دیگر آنچه اتفاق میافتد کثرت در عین وحدت و وحدت در عین کثرت است. با این حال ملاحظاتی ازاین دست موجب شده است که متفکران سیاسی در مورد امکانپذیر بودن رواداری و اینکه چه نوعی از رواداری میتواند در مسایل خشونتپرهیزی در جوامع کثرتگرای دموکراتیک امروزی موثرتر و مناسبتر باشد بحث و گفتوگو کنند و حتی در مورد عملی بودن آن در سطح جهانی اقدام نمایند. بعضی از محققان رواداری را برای صلح در جامعه و ثبات سیاسی امری حیاتی میدانند اما معتقدند که روشی موقتی (Modus Vivendi) است که به دلایل احتیاطی و عملگرایانه اختیار میشود. برخی دیگر اعتقاد دارند میتوان به نوعی رواداری مثبت رسید و با آن مسایل جوامع کثرتگرا را حل کرد و از جنبههای منفی رواداری به مفهوم صرفاً خشونتپرهیزی عبور کرد و آن را در جوامع جهانی توسعه داد. مشکل دیگر رواداری در دو بعد سیاسی و فلسفی است. مشکل فلسفی رواداری مربوط به طبیعت و ماهیت توجیهگر آن است. آیا رواداری ناشی از ضرورت است یا فضیلت؟ و در صورتیکه فضیلت باشد آیا صرفا از بُعد مآلاندیشی، عملکردگرایی، و احتیاط است و یا اخلاقی هم هست؟ مشکل دیگر رواداری در دو بعد سیاسی و فلسفی است. مشکل فلسفی رواداری مربوط به طبیعت و ماهیت توجیهگر آن است. آیا رواداری ناشی از ضرورت است یا فضیلت؟ و در صورتیکه فضیلت باشد آیا صرفا از بُعد مآلاندیشی، عملکردگرایی، و احتیاط است و یا اخلاقی هم هست؟ آیا فقط با واژههای منفی میتوان آن را تعریف کرد و مثلاً گفت که معادل «عدم مداخله» است یا به صورت مثبت و از بُعد پذیرش و اثبات هم میتوان آن را تعریف کرد؟ و سرانجام اینکه آیا یک ابزار صلح و همزیستی موجه است یا اینکه یکی از اصول واجب عدالت اجتماعی به حساب میآید؟ البته دموکراسیهای باز چندین قرن وقت داشتهاند تا این مسایل و مشکلات را از سر راه بردارند و رواداری را آنچان که امروزه در این کشورها میبینیم تا حد یک حق عمومی اعتلا بدهند. مثلاً در قرن هفدهم برخی از پادشاهان اروپایی در داخل سرزمینهای تحت حاکمیت خود برای صاحبان اعتقادات گوناگون مذهبی از جنبه رأفت، و عطوفت «رواداری» قایل بودند، نه از باب اعتقاد به برابری آنها با سایر مذاهب و یا از باب عدالت اجتماعی و شناسایی حق آن گروهها. فیلسوف آمریکایی، توماس پین، در مورد رواداری به عنوان اصلی از قانون اساسی ۱۷۹۱ فرانسه معتقد است وجود آن اصل اثبات وجود حق قانونی نبوده بلکه صرفا از حقوق مُطلقه پادشاه محسوب میشده است. در حالیکه وقتی حکومت قانون برقرار شد همانند دیگر لیبرالدموکراسیها قانون اساسی فرانسه نیز رواداری را در شکل آزادی مذهب به رسمیت شناخت. اکنون در این مقطع از زمان مشکل رواداری عمدتاً متوجه کشورهای اقتدارگرا و به ویژه بنیادگراییهای مذهبی است که باید همانند پروتستانها یک دوره اصلاح مذهبی را پشت سر بگذارند تا نه تنها به این فضیلت برسند بلکه آن را هم به صورت حق و هم به صورت یکی از اصول واجب عدالت اجتماعی نهادینه کنند.
رواداری (تلورانس) در نظام بین المللی حقوق بشر نویسندگان: سهیلا گل پور 1 رضا اسلامی 2 1 کارشناسی ارشد حقوق بشر دانشگاه شهید بهشتی، تهران 2 استادیار حقوق بشر دانشگاه شهید بهشتی، تهران چکیده »رواداری را یکی از ارزش های بنیادین و اساسی در کلیه ی روابط بی نالمللی « هزاره ی سران ملل متّحد قرن بیست و یک قلمداد کرده است ظهور و بروز مظاهر جدید نارواداری در سالیان اخیر نیا ز به رواداری را به ضرورتی غیر قابل اجتناب مبد ل کرده اس ت. صر فنظر از معانی متفاوت رواداری حوزههای مختلف فلسفی، مذهبی و سیاسی، رواداری را در مفهوم عام و به طور کلّی، می توان فرمول متم دنانه ی همزیستی مسالمت آمیز افراد بشر را که در دیدگاه ها، عقاید، اعتقاد ات و سایر ویژگ یهای هستند، در کلیه ی مراودات و مناسبات اجتماعی دانست. « متفاوت » خود این مفهوم به گونه ی غیر قابل انکاری با تکثّر اندیشه و رفتارها همراه بوده و تکثّرگرایی به ویژه تکثّرگرایی فرهنگی پایه و اساس مفهوم رواداری را تشکیل می ده د. به لحاظ تاریخی، مفهوم مدرن رواداری در آغاز عصر کنونی توسعه و ترقّی یافت، ا ما سوابق اندک و در عین حال مهمی از آن را در دوران باستان نیز می توان یافت، به گونهای که در موارد متع ددی نویسندگان جدید از آن الهام گرفته اند. ا ما آنچه مسلّم است اینکه رواداری در ابتدا مفهومی کاملاً اخلاقی داشت و محدود به پذیرش ح ق انتخاب مذهب از سوی فرد و عمل به آن بوده است، ا ما بعدها پس از قرن 18 مفهوم آن بسط یافت به معنی احترام به هرگونه اعتقاد، خواه مذهبی یا سیاسی، تغییر کرد. مفهوم رواداری از یک سو مبتنی بر شناخت حقوق دیگران و احترام به شخص یت و هو یت آنان در عین داشتن تفاوت در اعتقادات، فرهنگ، زبان و... است و زمینهساز گف توگو و تبادل اندیش هها در فضای ی آکنده از احترام متقابل می باشد. ارزش های اجتماعی و سیاسی نوین که هنجارهای بین المللی در زمین ه ی حقوق بشر از آ نها نشأت گرفتهاند، در ابتدا به واس طه ی نیاز به رواداری به عنوان اساس یترین شرط برای حفظ نظم اجتماعی تحت قاعده درآمدهاند. از سوی دیگ ر، مفهوم رواداری، تبلیغ و گسترش آن، به واس طه ی آموزش، عاملی اساسی در برقراری صلح میان افراد، گروه ها، ملّت ها و دولت ها می باشد. نقش کلیدی آموزش رواداری به منظور دستیابی به صلح به وضوح در اعلامی ه ی جهانی حقوق بشر، اعلامیه ی اصول رواداری و برنامه و طرح اقدام فرهنگ صلح مورد اشاره واقع شده است. اصل مقاله: https://qjpl.atu.ac.ir/article_2325_c87081694e913305826d046a8b76424e.pdf